خلق کرده است هستی را مثل گلی
تا نشینیم شاخه اش ما بلبلی
داعما خوانیم ذکر یاد حق
تا بریزد جام ما او گل طبق
آفریده این جهاد حد کمال
با چه زیبایی قشنگی و جمال
ما همیشه عاشق روی نگار
بستری را ما مهیا تا که یار
ما بگیریم و همیشه پی سراغ
تا سعادت باشد و بینیم باغ
توشه هر دو جهان را ماکه جور
تا توانیم ما ببینیم کوه نور
داعما خوانیم ما میعدگاه
تا بیاید او مداوم سجدگاه
منتظر باشیم همیشه جمعه ماه
شاید او روزی بیاید ما نگاه
قاذورات ریزیم درون را ماکه دور
قلب ما ظاهر شود دائم به نور
نی توانیم ما ببینیم آن شاه
قاعم است درب ورودی ما نگاه